قبل از هر چیز بگذارید داستان واقعی و کوتاهی را برایتان تعریف کنیم

ساعت ۹ صبح است.

هوای دل‌انگیز بهاری...

پله‌های طولانی را طی می‌کنم تا به باشگاه همکارا برسم.

باشگاه همکارا فضای کاری اشتراکی است که محصلان، پژوهشگران، مهندسان و... می‌توانند با دوستانشان بیایند و یک دل سیر تا شب بنشینند و با خیال راحت به کارشان برسند.

ساعت دقیقاً ۸:۵۹ است و درب ورودی بسته است و تقریباً چند ثانیه‌ی دیگر در باز می‌شود.

جالب است اکنون که در حال نوشتن این داستان هستم، ساعت ۸:۵۹ است!

خانمی با شال سفید و عینک‌آفتابی بر چشمش، پشت به دیواری نشسته و پاهایش را دراز کرده بود.

نگاهش خسته به نظر می‌رسید.

با خودم گفتم احتمالاً ساعت کاری را نمی‌دانست و خیلی زود رسید و به همین دلیل زیر آفتاب خسته شده است و طبیعی است.

در باز می‌شود و من هم پشت میزم می‌نشینم و لپ‌تاپم را روشن می‌کنم تا مثل همیشه به کارهایم رسیدگی کنم.
ناگهان دیدم همان خانم درست سمت چپ میزم نشسته.

دقیقاً به‌مانند کسی که یک ماراتن را تمام کرده و یا ازجنگ‌برگشته خسته و بی‌رمق بود.

آن هم ساعت ۹ صبح!

چندین روز همین ماجرا تکرار شد و حتی بدتر از آن (ناتوانی در برداشتن وسایل و...)

او یک دانشجوی دکتری در رشته‌ی گفتاردرمانی بود که به نظر ۴۰ساله می‌رسید.

حتی برای درک و به حافظه سپردن درس‌هایش گاهی اوقات می‌بایست با صدای بلند درس می‌خواند.

شرایط این زن تا همین‌جا کفایت می‌کند.

یک روز که بیشتر در دیدِ من بود، تغذیه‌ای از کیفش درآورد که دقیقاً همانی بود که احتمال می‌دادم ۹۹ درصد مردم به همراه دارند.

با خودم گفتم: چه خیانتی به وجود این زن شده است!

من کاملاً توانایی کمک به آن زن را داشتم؛ اما این کار را نکردم.

یعنی در عین اینکه می‌توانستم، نمی‌توانستم.

یک شرایط پارادوکسیکال.

به‌هرحال فهمیدم که واقعاً یک جای کار می‌لنگد و یک چیزی در این دنیا واقعاً کم است.

و آن همان زن فراز بود.

about us
about us

پروژه‌ی زن فراز در باشگاه همکارا باغ کتاب تهران کلید خورد

چرا زن فراز شکل گرفت؟ و اصلاً هدف زن فراز چیست؟

اگر خلاصه و در یک جمله بگویم:

مقابله با صنعت غذا و دارو و جامعه‌ی پزشکی.

در یک نگاه شاید ساده و برای برخی عجیب به نظر برسد. اما در حقیقت به زبان ساده‌تر می‌توان گفت:

ایستادگی در برابر یک فاجعه‌ی بدون توقف!

قبل از هر چیز باید بگوییم که این مشکل هیچ ارتباط به خصوصی با کشور ما ایران ندارد.

در این مورد واقعاً می‌توانیم بگوییم زیر سر آمریکاست! و فتنه ساز این فاجعه آمریکاست.

همه چیز از آمریکا شروع شد.

به ویدئوی مردم آمریکا در دهه‌ی 1910 میلادی نگاهی بیندازید:

(ویدئو ها بی‌صدا هستند.)

آمریکا در دهه‌ی 1910

و حالا ویدئویی از وضعیت فعلی ببینید:

آمریکا در عصر حاضر

همچنین یکی از مهم‌ترین اصول رژیم غذایی زن فراز از کشفیات ژاپن است.

البته غیرمنصفانه است که آمریکا را تخریب کنیم، زیرا کارهای تحقیقاتی بزرگ بسیار زیادی در کارنامه‌اش دارد (با اختلاف بسیار زیاد نسبت به تمام کشورها).

بنابراین، این فاجعه از آمریکا به قلب تمام کشورهای جهان نفوذ و رسوخ کرده است و روش و فرهنگ تغذیه را از پایه و اساس ویران کرده است.

و سؤال دیگر اینجاست که چرا توقف‌ناپذیر است؟

آیا فاجعه‌ای بدتر از فاجعه‌ی توقف‌ناپذیر وجود دارد؟

بگذریم؛ دارد شبیه به فیلم‌های اصغر فرهادی می‌شود.

۳ صنعت اول جهان، به ترتیب، نفت و گاز، دارو و اسلحه است.

کسی که اقتصاد بداند، خیلی خوب می‌داند که اگر یکی از این صنایع به لحاظ سوددهی آسیب ببیند، چه ضربه‌ای بر اقتصاد دنیا خواهد زد.

 

یعنی مریض‌شدن‌ها و مشکلات سلامتی‌مان صرفاً بازیچه‌ی یک‌سری تصمیمات بی‌رحمانه و غیرانسانی در نظام سرمایه‌داری است؟

 

جواب، هم بله است و هم خیر.

بله؛ چون واضح است که با کمی تحقیق متوجه می‌شویم که صنعت غذا و دارو با غذا مریض می‌کند و با دارو مریضی دیگری می‌سازد. (و این چرخه‌ی باطل تا ابد ادامه می‌یابد.)

خیر؛ چون وب‌سایت زن فراز وجود دارد. زن فراز نه‌تنها این اثرات فاجعه‌بار را خنثی می‌کند، بلکه راهکارها و روش‌های بسیار سطح بالایی مانند درمان سرطان و رژیم ضد پیری ارائه می‌دهد.

آن هم نه برای همه؛ تنها و اختصاصی برای زنان فارسی‌زبان ایران و خارج از ایران.

و اینجاست که "چراییِ" زن فراز آشکار می‌شود.

زن فراز دنیا را ابتدا از دریچه‌ی چشمان یک مرد می‌بیند.

کافی است زنانِ یک جامعه، درهم‌شکسته و بیمار باشند تا طراوت و پویایی از آن جامعه رخت ببندد.

واقعیت ماجرا این است که واژه‌های طراوت و پویایی لُبّ مطلب را ادا نمی‌کنند.

شاید بهتر است بگوییم: خودِ زندگی.

احتمال دارد فکر کنید این صرفاً یک تعبیر فلسفی ادبیِ زیباست و چیزی بیشتر از این نیست.

درحالی‌که به لحاظ زیست‌شناسی و فرگشتی کاملاً توجیه‌پذیر است.

شاید تشریح این مبحث به لحاظ زیست‌شناسی حوصله سر بر باشد، اما لازم است به این نکته نیز اشاره کنیم که یکی از الهام‌بخش‌ترین فیلسوفان تاریخ، یعنی آرتور شوپنهاور که به بدبینی و زن‌ستیزی نیز مشهور بود، نیروی اراده و حیات را در زن می‌دید.

به‌طورکلی نود درصد سعادت ما فقط مبتنی بر سلامت ماست. همه چیز در صورت وجود سلامت مایه‌ی لذت می‌گردد و بزرگ‌ترین حماقت، قربانی‌کردن سلامت خویش است، حال به هر منظور که باشد. پس باید هر چیز دیگر را از لحاظ اهمیت پس از سلامت قرار داد.

آرتور شوپنهاورفیلسوف آلمانی

هدف زن فراز این است که هیچ زنی پله‌های بیمارستان را به‌خاطر تخمدانِ پر کیستش و به امید رفتن زیر تیغ وحشتناک و دلهره‌آور جراحی بالا و پایین نرود.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی با مبتلا شدن به سرطان سینه، در لجن‌زار دارو و درمانِ ویرانگرِ طاقت‌فرسای ابدی فرونرود.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی دیگر به‌خاطر چین‌وچروک و کک‌ومک و موهای زائد روی صورتش به آرایشگاه و سالن‌های زیبایی نرود.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی در چشم‌انتظار خالی‌شدن صندلی مترو نباشد.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی، زنانگیِ بیولوژیکی‌اش را از دست ندهد.

هدف زن فراز این است که عمل اسلیو در میان زنان از بیخ‌وبن منسوخ شود.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی پریود نامنظم نداشته باشد.

هدف زن فراز این است که اجازه ندهد هیچ زنی مورد خیانت صنایع و سازمان‌های بالادست و منفعت‌طلب جهانی قرار بگیرد.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی دردی در بدن نداشته باشد.

هدف زن فراز این است که هیچ زنی به‌خاطر واکسن کرونا، ترس و حسرت و پشیمانی به خودش راه ندهد.

هدف زن فراز این است که بدنِ هیچ زنی پیر و فرسوده نشود.

زن فراز هدفی بزرگتر از این اهداف نیز دارد که پیشنهاد می کنیم به اپیزود دوم رادیو زن فراز گوش دهید.

و در آخر، چراییِ زن فراز این است که زنان ایران و سایر زنان فارسی‌زبان، سلامتی و سرزندگی بسیار بالاتر و غیرقابل‌مقایسه‌ای با دیگر زنان جهان داشته باشند و از زن بودنِ خود، سرفراز باشند.

خرد یار و نگهدارتان.

جاوید حسنی

مؤسس زن فراز

03/03/03