ناهيد نفيسى، رييس انجمن بيمارى هاى سينه ايران گفت: هر 40 دقيقه يک زن در ايران به سرطان سينه مبتلا مى شود و در صورت ادامه روند فعلى، اين آمار تا سال 2035 دوبرابر خواهد شد.
جعفر جندقى، مديركل دفتر مديريت بيمارىهاى غيرواگير وزارت بهداشت گفت: سالانه بيش از ١٩ هزار مورد جديد سرطان پستان ثبت مى شود.
دكتر پوريا عادلى، دبير انجمن سرطان استان اصفهان: سرطان سينه يكى از شايعترين سرطانها در ايران است؛ سن درگیری اين موضوع درايران، 10 سال كمتر از متوسط جهانى است.
رئیس دانشگاه علوم پزشكى مازندران با هشدار نسبت به آمار نگران كننده سرطان در اين استان گفت: 4500 شيمی درمانى فقط در يک مركز درمانى آمل طى شش ماه گذشته انجام شده است.
اولین و مهلکترین اشتباه
متهم رديف اول اين بحران، ضعف تفكر سيستمى در حوزه سلامت است.


جهان، خطى نيست...
جهان، برخلاف تصور رايج، به صورت خطى و علت و معلولى پيش نمىرود. ذهن ما عاشق نظم و توالى است؛ دوست دارد براى هر پديدهاى علتى مشخص پيدا كند، اما واقعيت جهان پيچيدهتر و اغلب غيرقابل پيش بينى تر از آن است كه در يک زنجيره سادهى علت و معلول خلاصه شود.
خطای بيش اعتمادی
يكى از بزرگترين خطاهای ذهنى، به ويژه در جامعه پزشكى، همين است: بيش اعتمادى به دانش و توانايى خود. پزشكان، اقتصاددانان، و حتی دانشمندان علوم داده، گمان مى كنند كه جهان مطابق مدلها و نمودارهايشان رفتار مىكند. در حالى كه مدل ها تنها «كمک» مى كنند مسئله را بهتر ببينيم، اما هرگز خود واقعيت نيستند.


فرانسویها عاشق ترند؟!
تحقيقات جالبى نشان مىدهد كه ٨١٪ فرانسویها فكر مىكنند در عشق ورزيدن بالاتر از حد متوسطاند. از نظر آماری، چنين چیزى غيرممكن است؛ چون ميانگين هميشه ٥٥٪ است. اين همان «اثر بيش اعتمادی» است: خطای ذهنىاى كه باعث مىشود خود را بهتر از واقعيت تصور كنيم. جالبتر اينكه اين پديده فقط مختص خوشبينها نيست؛ حتى بدبينها نيز خود را كمى دست بالا مى گيرند. در نتيجه، بيش اعتمادی به دانایی، يک توهم جمعى است.
ريسک وعدم قطعيت
جهان دو قلمرو دارد: قلمرو ريسک، كه در آن احتمالات را مىدانيم (مثل پرتاب تاس)، و قلمرو عدم قطعيت، كه در آن حتى نمى دانيم چه احتمالاتى در كارند. بيشتر حوزه هاى انسانى، از جمله پزشكى و اقتصاد، در همين قلمرو دوم عمل میكنند. اما ذهن ما، برای راحتی، آن را نادیده میگيرد. درست مثل بوقلمونى كه هر روز به او غذا مىدهند و فكر مىكند انسان ها مهرباناند، تا اينكه در روز شكرگزارى، چاقو را مى بيند! اين همان توهم «پيش بينى پذيرى» است؛ ذهن بوقلمونى ما با ديدن الگوهاى تكرارشونده، احساس امنيت مىكند بىآنكه به لحظهى فاجعه فكر كند. در واقع، اغلب سيستمهاى انسانى، درست تا لحظهى سقوط، «نرمال» به نظر مىرسند.
اثر قوى سياه
پروفسور نسیم طالب، این پدیده را قوی سیاه مینامد:
رخدادهایی نادر، پیشبینیناپذیر و پر اثر که همهچیز را زیر و رو میکنند. از بحران مالی گرفته تا همهگیریها و انقلابهای علمی. قوهای سیاه، به یادمان میآورند که جهان تابع قانون علت و معلول ساده نیست، بلکه تابع پیچیدگی و احتمالات ناشناخته است.


پيشرفت كشاورزى آمريكا
در دههی 1930، بحران کشاورزی در آمریکا نمونهای کلاسیک از پیشرفت بود. کشاورزان، با اعتماد به رشد مداوم بازار، زمینها را بیش از حد کِشت کردند و وام گرفتند. وقتی خشکسالی بزرگ از راه رسید، زمینها خشکیدند، محصولات از بین رفت و کشاورزی آمریکا فروپاشید. آنچه آنها «پیشرفت» میدانستند، در واقع انباشت شکنندگی بود؛ و در نهایت، قوی سیاهِ طبیعت، تمام آن نظم مصنوعی را نابود کرد.
کشاورزی آمریکا قربانی پیشرفت بی حساب و کتاب خود شده بود.
اکنون بیشتر میبینیم (تشخیص و ثبت بهتر)
با توسعهٔ خدمات تشخیصی (مراکز تصویربرداری، پاتولوژی) و تقویت ثبت سرطان (Cancer Registry)، مواردی کشف میشوند که قبلاً شناسایی یا ثبت نمیشدند. بنابراین بخشی از افزایشِ «آمار بیماران» نتیجهٔ بهتر شناسایی و گزارش است، نه الزاماً افزایشِ واقعیِ بروزِ بیماری در همان نسبت. این پدیده در سطح جهانی هم دیده میشود؛ آمارهای بینالمللی نشان میدهند که موارد جدیدِ سرطان پستان طی دهههای اخیر افزایش یافتهاند.
نقش غربالگری و افراط در تشخیص (overdiagnosis)
غربالگریِ وسیع ماموگرافی باعث کشف سلولهای با رشدِ بسیار کند یا ضایعاتی (مثل بعضی انواع DCIS) میشود که شاید در طول عمرِ فرد هیچگاه تبدیل به سرطان مهاجم و تهدیدکننده نشوند. نتیجهٔ عملی اینکه: آمار «ابتلا» بالا میرود ولی لزوماً مرگومیر بالاتر نمیرود. بعضی مطالعات نشان میدهند سهم قابلتوجهی از افزایشِ مواردِ ثبتشده مربوط به overdetection است. بنابراین پیشرفت پزشکی (بهویژه ابزارهای تصویربرداری حساس) خودش بخشی از «افزایشِ موارد» را تولید میکند.
پیریِ جمعیت
وقتى جمعيت يک كشور پيرتر مى شود (یعنى تعداد افراد مسن بيشتر می شود)، بيماریها يا مشكلاتى كه در سنين بالا شايعترند، بيشتر ديده مىشوند.
سبک زندگی ناسالم
در ایران نیز مانند سایر نقاط دنیا، الگوهای تولید و مصرف غذایی، حرکت از روستا به شهر، کمتحرکی شغلی و افزایش چاقی بهسرعت در حال رشد است؛ هم در زنان و هم در مردان. چاقی، افزایش شاخص تودهٔ بدنی، رژیمهای صنعتیشده، و پایین آمدن فعالیت بدنی همگی ریسکِ سرطان پستان (مخصوصاً پس از یائسگی) را افزایش میدهند. پژوهشها و متاآنالیزهای ملی نشان میدهند شیوع اضافهوزن و چاقی در ایران بالاست و روند افزایشی دارد؛ اینها عواملِ قابلتغییر و مهم هستند.
تغییرات تولید مثل
میانگینِ بالاترِ سنِ اولین زایمان، کاهش تعداد فرزندان و کاهش مدت زمان شیردهی با شیر مادر در ایران قابل مشاهده است (سنِ نخستین بارداری در شهرها بالاتر رفته است). این الگوها بهطور مؤثری بر ریسکِ سرطانهایی که به هورمونها واستهاند تأثیر میگذارند. در سطح جمعیتیِ ایران، روند کاهش باروری و افزایش سنِ زایمان ثبت شده است. این هم یک محرک بلندمدت در افزایش موارد سرطان سینه است.
آلودگی و مواد مختلکنندهٔ هورمونی (EDCs)
شواهد تحقیقاتی در ایران نشان میدهد ارتباطی بین آلودگی هوای شهری (مثلاً تهران) و شدت و شیوع سرطان پستان وجود دارد؛ همچنین مسألهٔ آفتکشها و بقايای مواد سرطانزا یا مواد مختلکنندهٔ هورمونی در زنجیرهٔ غذایی جدی است. افزایشِ مواجهههای روزمره با مواد شیمیاییِ فراوان، از پلاستیکها و افزودنیهای غذایی تا پسماندهای صنعتی و آفتکشها، میتواند زمینهساز افزایشِ واقعیِ ریسک در جمعیت باشد.
ساختارهای نظام سلامت، اقتصاد سیاسیِ پزشکی و فرهنگِ تکنولوژیک
پزشکیِ مرسوم، بهویژه در دهههای اخیر، تمایلِ بازارمحور به فناوریهای تشخیصی و درمانی نشان داده. این چرخه منافعِ اقتصادی دارد. وقتی که سرمایه و سیاست بر «تشخیص سریع و درمان» متمرکز شود، سرمایهگذاری روی پیشگیری زیربنایی (آلودگی، غذا، سیاستهای سلامت مادر و کودک، فضای شهری و سایر عوامل) کمتر میشود.
همهی اینها فقط قطرهای از تهدیدات سرطان پستان بودند...
نقش زن فراز در این بحران سرطان پستان چیست؟
زن فراز با رویکرد کل نگر و تفکر سیستمی، نه فقط علائم سرطان سینه را مدیریت میکند، بلکه با شناسایی حلقههای وابسته به سبک زندگی، تغذیه، هورمونها و محیط بیمار، مسیر علمی و عملی برای پیشگیری و درمان این بیماری فراهم میآورد.
اکنون نگاهتان به این سوال چقدر تغییر کرده است؟:
"چرا هر چه علم پزشکی پیشرفت میکند، تعداد مبتلایان سرطان سینه بیشتر میشود؟"
منابع:

بدون دیدگاه